با برگزاری آزمون سراسری سال ۱۳۹۸ و رقابت علمی تنگاتنگ صدها هزار داوطلب در بزرگترین و مهمترین مسابقه علمی سالانه کشور، فعلاً همه چیز برای داوطلبان این آزمون، تمام شده است و اکنون فصلی برای یک زندگی پُر شور و نشاط و بدون کنکور است؛ یک زندگی معمولی با تمام فراز و نشیبهایی که در گذراندن آن با آنها مواجهیم.
تاکید ما روی این موضوع و بیان این مقدمه، بیش از آنکه بخواهد از امری بدیهی سخن بگوید، پافشاری بر نکتهای است که ما بارها با عبارات گوناگون در قالب گفتارهای این ستون و همچنین مجموعه مقالاتی که درباره آمادگی داوطلبان کنکور در این نشریه منتشر کردهایم، آوردهایم، و این نکته عبارت است از آنکه: کنکور، تنها بخشی از زندگی است و تمام زندگی نیست.
اگر هر داوطلبی به این نکته توجه کافی داشته باشد، به آسانی خواهد توانست با مسالهای به نام «کنکور» کنار بیاید و در صورت عدم قبولی در رشته مطلوب خود، آن را در درون خویش هضم کند و همچنین در صورت کسب موفقیت نسبی یا کامل در آن، قادر به ایجاد ظرفیت لازم در وجود خود برای مغرور نشدن به این پیروزی باشد و بتواند به این مهم دست پیدا کند که کنکور، تنها یک راه (از میانِ راههای گوناگون) برای رسیدن به موفقیت است؛ نه یک هدف.
این اشتباه از آنجا ناشی میشود که اکثراً در ذهن خود، موفقیت در «کنکور» را یک رستگاری عظیم و شکست در آن را نیز یک فرجام تلخ ترسیم میکنیم و به صورت «صفر و یک»ی به آن میاندیشیم؛ اما غافل از آنکه، همانگونه که گفته شد، کنکور، تنها بخشی از زندگی است، تمام زندگی نیست، و اگر دیروز کنکور برگزار شد، امروز زمانی برای زندگی است و در نهایت هر عدم موفقیتی از این دست، میتواند مقدمه پیروزیهای بزرگ بعدی در عرصه زندگی باشد.
نکته دیگری که در ارتباط با بحث پیشگفته یادآوری آن در این مقاله لازم میآید این است که با توجه به کاهش نسبی داوطلبان آزمون سراسری در سالهای اخیر و همین طور افزایش ظرفیت رشتههای دانشگاهی در گروههای آزمایشی مختلف، در اکثر این گروهها داوطلبان به صورت بسیار گسترده و با درصد قابل توجهی در یکی از رشتههای انتخابیشان پذیرفته میشوند و رقابت فشرده میان داوطلبان، تنها بر سر برخی از رشتههای دانشگاهی پُرطرفدار است و در غیر از این رشتهها، اکثریت این داوطلبان ـ همانگونه که گفته شد ـ نباید از پذیرفته شدن در یکی از رشتههای دانشگاهی مورد نظرشان کاملاً ناامید باشند.