کنکور چگونه خواهد بود؟
اگر سؤالها سخت باشد چه کنم؟
نکند از مباحثی سؤال بیاید که من به آنها مسلّط نیستم؟ اگر تا زمان برگزاری کنکور نتوانم همۀ مباحث درسی را بخوانم چه؟
اگر نتوانم از پس سؤالها بربیایم، چه رتبهای میآورم؟
آیا در رشتهای که دوست دارم، قبول خواهم شد؟
اگر سر جلسۀ آزمون حالم بد بشود چه؟ امتحانات نهایی را چطور خواهم داد؟
هیچ دقت کردهاید که در طی روز، چند بار به این سؤالها و موارد مشابه آنها فکر میکنید؟ آیا در کلاس درس و از زبان همکلاسیهایتان بارها جملاتی مشابه آن چه گفته شد، نشنیدهاید؟ آیا میدانید که سؤالهایی از این دست، شما را در حلقۀ نگرانی نگه میدارد؟ حلقه نگرانی، حلقه بسیار بزرگی است و شامل تمام چیزهایی میشود که در زندگی خود نگرانشان هستید؛ در واقع، زندگی ما در دو حلقۀ اصلی جریان دارد. نگرانیهای ما دربارۀ آینده، سلامتی، مشکلات تحصیلی، شغلی یا خانوادگی در حلقۀ نگرانی قرار میگیرد، و در مقابل این حلقه، حلقه دیگری وجود دارد که حلقۀ نفوذ نام دارد و شامل تمام اموری است که میتوانید در موردشان کاری انجام دهید.
در مشکلات و سختیها، رسانههای گروهی، ما را به سوی تمرکز بر حلقه نگرانی سوق میدهد، ولی این فقط انرژیمان را صرف نگرانی و غصه خوردن میکند؛ اما افرادی که میخواهند بر زندگیشان اثر بگذارند، بیشتر بر حلقه نفوذ تمرکز میکنند، و در نتیجه، باعث رشد حلقه نفوذشان میشوند؛ حتی ممکن است که سرمشق دیگران نیز بشوند.
شما نمیتوانید تصمیمات و شرایطی را که دست شما نیست، تغییر دهید، اما میتوانید، نحوۀ پاسخ خودتان و احساسی را که نسبت به آن موقعیت دارید، با انجام کارهای تحت کنترلتان تغییر دهید. وقتی از نقاط ضعف خودتان یا دیگران گله دارید، و وقتی به مشکلات محیط و اوضاع و شرایطی که نمیتوانید نقشی در آنها داشته باشید، توجه میکنید، در حلقۀ نگرانی قرار دارید.
افراد موفق، تلاشهای فکری و جسمی خود را صرف حلقه نفوذ میکنند و به اموری میپردازند که میتوانند دربارهشان کاری بکنند، اما افراد واکنشی، تلاش خود را به سمت و سوی حلقه نگرانی معطوف میکنند و به نقاط ضعف سایر افراد و مشکلات محیط و اوضاع و شرایطی که نمیتوانند در تحت اختیار خود بگیرند، توجه میکنند. حلقه نفوذ سرشار از «بودن»ها، و حلقه نگرانی سرشار از «داشتن»هاست؛
برای مثال، فردی که در حلقۀ نفوذ است، هنگام روبرو شدن با مشکلات میگوید: «میتوانم صبور باشم و با بررسی جوانب امر، راهکاری بیابم» و فردی که در حلقۀ نگرانی است، میگوید: «اگر فرصت بیشتری داشتم، اگر پول بیشتری داشتم، گرفتار نمیشدم»؛ در واقع، هرگاه میاندیشیم که مشکل بیرون از ماست، خود آن اندیشه، مشکل اصلی است.