علتهای بیتوجهی
بیتوجهی به آن چیزی که میخواهیم آن را یاد بگیریم، علتهای زیادی دارد. در اینجا به شرح چند علت عمده آن میپردازیم:
الف: نبودن علاقه و انگیزه کافی:
معمولاً اشخاص به چیزی که بیشتر علاقه داشته باشند، بیشتر توجه میکنند. یکی از علتهای عدم توجه (دقت نکردن) به یک چیز، نداشتن علاقه لازم به آن است؛ از این رو، باید بدانیم که چگونه یادگیرنده را به آنچه که لازم است یاد بگیرد، علاقهمند کنیم.
ب: جالب نبودن محرک:
در بسیاری از مواقع، مطالب درسی طوری مطرح میشود که توجه فرد را به خود جلب نمیکند؛ یعنی با اینکه فراگیر مایل به یاد گرفتن مطالب درسی است، به خاطر جالب نبودن موضوع، یا اصلاً به آن توجه نمیکند و یا آنکه پس از مدت کوتاهی، خسته و بیعلاقه به موضوع میشود. برای اینکه چنین اشکالی پیش نیاید، باید آموختنیها جالب باشند تا توجه و دقت فراگیران را به خود جلب کنند.
ج: وجود موانع و عوامل بازدارنده توجه:
گاه با اینکه مطالب درسی جالب است و یادگیرنده به آن توجه نیز دارد، این توجه ادامه نیافته و پایدار نمیماند و محرکهای مختلفی برای چند لحظه، مانع تمرکز فرد و توجه وی به فعالیتی مانند حل مساله ریاضی یا از برکردن یک شعر شده و موجب «حواس پرتی» او میشوند؛ یعنی یادگیرنده، متوجه چیزی میشود که آن چیز، به دلیلی از مطالب درسی برای وی جالبتر است و جذابیت بیشتری دارد؛ یا اینکه ذهن او متوجه چیزی از قبیل: صدای تصادف اتومبیلها در خیابان، صدای بوق قطار، به هم خوردن در، زنگ تلفن، زنگ در خانه، سر و صدای بچهها در خانه، دیدن یا شنیدن بازی دوستان در خیابان یا در حیاط مدرسه، شنیدن صدای بلند معلم از کلاس مجاور و … میشود که ممکن است مزاحم وی باشد.
چنین حالتی طبیعی است. فرد «سالم» و «باهوش» باید نسبت به آنچه در اطرافش میگذرد، توجه داشته باشد. معمولاً این حواسپرتی مدت زیادی طول نمیکشد و شخص مجدداً متوجه کاری که به انجام آن مشغول بوده است، میشود. مهم آن است که زمان این حواسپرتی، کوتاه بوده و ادامه پیدا نکند و شخص قدرت بازگشت دوباره به مطلب و تمرکز روی آن مطلب را داشته باشد.
گذشته از مواردی که ممکن است توجه یادگیرنده را مدتی بر هم زند، گاهی با این مشکل روبرو میشویم که فردی که با علاقه مشغول آموختن مطلب یا انجام کاری است، به علت قرار گرفتن در وضعیتی تازه، مانند: وارد شدن مهمان یا دعوت شدن به بازی از طرف دوستان یا دیدن برنامه مورد علاقه در تلویزیون، به کار قبلی خود، که با علاقه به آن مشغول بوده است، بر نمیگردد.
اگر یادگیرنده، در طی روز درسهایی داشته که مستلزم توجه و دقت زیاد بوده، و از طرفی فرصتی برای تفریح نداشته است، وقتی به خانه میآید، پر از انرژی حرکتی (مکانیکی) است و میخواهد این انرژی را مصرف کند؛ لذا کارهای دیگر، او را به خود جلب میکند، و از طرفی چون ذهنش خسته است به آموختن توجه نمیکند.
به غیر از مواردی که پیش از این به آنها اشاره شد، گاه شخص به خاطر آنچه در درونش میگذرد، نمیتواند به موضوع یا مطلب آموختنی توجه کند. طبیعی است کودکی که به خاطر بیماری درد میکشد یا گرسنه و خسته است و یا نگران وضع مالی یا سلامتی پدر و مادر و دیگر اقوام خویش است، نمیتواند به خوبی به آنچه گفته میشود، توجه و دقت کافی نماید.
بدین ترتیب است که بیتوجهی یادگیرندگان، گاه به خاطر بروز عواملی درونی (حواس پرتی، درد، نگرانی و اضطراب، افسردگی، تخیلات، خستگی، گرسنگی و …) یا برونی (رویدادهای زمان درس در خانه و مدرسه، و …) است که مانع توجه و دقت وی به آنچه آموختنی است، میشود.